بعد از چند وقت که سیستم ندارم، یه تایمی دست داد که چند دقیقه ای پای یه سیستم باشم و خب یه نفر که نمیدونم از قضا و چه جوری اومده زیر پست شهید ابراهیم هادی کامنت گذاشته و زیر چند پست دیگه برام جالب بود ولی خب الان وقت پاسخ دادن زیر اونها رو ندارم، چون بخشیش هم زیر پست های من نیست

خواهر کوچیکتر من اینجا یا هر جای دیگه کسی رو نمیگیرن و نمیبرن (لبخند بزن و هیچ وقت از حرف درست نترس)

کارهایی که میکنی رو خودت میدونی و خودت باید پاسخ بدی به خدا

ماها و امثال ما هم پارتی نداریم پیش خدا

یه نفری داشت با خدا درد و دل میکرد به زبون خودش که خدا کجایی میخوام موهات رو شونه کنم، موسی کلیم الله از اونجا رد میشد و شاهد ماجرا، بهش گفت چرا اینطوری داری صحبت میکنی با خدا و درست با خدا صحبت کن ... (نقل به مضمون هست)

موسی رفت محل صحبت با خدا و خدا بهش گفت چیکار داری بنده منو من دوست داشتم اون اینطوری با من صحبت کنه

حالا صحبت کردن با خدا با هر روشی خوبه

این که به خدا اعتقاد داری خوبه

این که یه نفر رو خیلی دوست داری که بهش نمیرسی هم خوبه به نوبه خودش

اگه بهش برسی چیکار میکنی حالا که اینقدر دوستش داری ؟

حرفشو گوش میکنی دیگه از روی دوست داشتن

حالا خدا هم همینه هم اون ما رو دوست داره و هم ما اون رو پس باید به حرفاش گوش کنیم

ماها عبد هستیم

ماها دینمون رو از آخوندا نگرفتیم که اگه یکیشون که مثلا ما دینمون رو ازش یادگرفتیم خطا کرد ما همه چیو ببوسیم بزارم کنار

پس سطحی نگر نباش لطفا

اشتباهی که امثال ماها کردن رو تو تکرار نکن، اگه اون رو واقعا دوست داری بهش بگو یا خودت یا کسی رو واسطه کن اگه یه طرفه بود ادامه اش نده

من تاحالا پست اینطوری نذاشته بودم اما چون راه ارتباطی نبود یه پست عمومی گذاشتم برات و احتمالا این پست رو حذف کنم به زودی